تحلیل هایدگر از معنای زمان در فلسفه هگل

author

  • نیره ‏سادات میرموسی دکترای فلسفه غرب دانشگاه تهران
Abstract:

زمان با سه آموزۀ کلیدی فلسفه هگل یعنی مکان، صیرورت و روح همبسته است؛ 1. مکان، زمان می­شود؛ یعنی وجود مکان به مثابه زمان (توالی اکنون­ها) متعین می­شود. 2. زمان به این معنا صیرورت به شهود درآمده است که حرکت دیالکتیکی روح در آن ر خ می­دهد. 3. شباهت زمان- ­به مثابه اکنون­های تهی و انتزاعی­- و روح -­ به مثابه مفهوم­- روح را قادر به نفی زمان می­سازد. هایدگر این تحلیل هگل را مناسبِ فهم شایع از زمان (­زمان – اکنون­) می­داند و نه معنای اصیل زمانمندی. درک معنای اصیل زمان نیازمند آن است که نه تنها وجودِ مکان بلکه وجودِ هر موجودی بر اساس زمان فهمیده ­شود. در عین حال هایدگر تبیین هگل از نحوة شکل‏گیری و تطور تاریخی معانی زمان را تلاشی ستایش­برانگیز برای برقراری نسبتی معقول میان معانی گوناگون زمان می­داند.  

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

هگل، هایدگر و مسالۀ زمان

هرچند هگل نخستین کسی نبود که پای تاریخ را به فلسفه باز کرد، اما بی‌تردید جایگاه تاریخ در متافیزیک تا پیش از هگل هیچ‌گاه چنین والا نبوده است. هگل تاریخ را وارد جوهر و جهان کرد؛ به این معنا که جوهر ذاتا پدیده‌ای تاریخی است و تاریخ همانا تجلی روح جهان است. تقریبا صد سال پس از هگل، فیلسوف دیگری سربرآورد که به تعبیری مفهوم تاریخ و رابطۀ آن با هستی را احیا کرد. وی تلقی غیرتاریخی پدیدارشناسی استادش هو...

full text

هگل، هایدگر و مسالۀ زمان

هرچند هگل نخستین کسی نبود که پای تاریخ را به فلسفه باز کرد، اما بی تردید جایگاه تاریخ در متافیزیک تا پیش از هگل هیچ گاه چنین والا نبوده است. هگل تاریخ را وارد جوهر و جهان کرد؛ به این معنا که جوهر ذاتا پدیده ای تاریخی است و تاریخ همانا تجلی روح جهان است. تقریبا صد سال پس از هگل، فیلسوف دیگری سربرآورد که به تعبیری مفهوم تاریخ و رابطۀ آن با هستی را احیا کرد. وی تلقی غیرتاریخی پدیدارشناسی استادش هو...

full text

تفسیر‌ هایدگر از آزادی در فلسفه کانت

در این مقاله می‌کوشیم جایگاه آزادی اصیل را، بنا بر تفسیر‌ هایدگر، در تفکر کانت نشان دهیم. به نظر‌ هایدگر فراروی و استعلای آدمی، اساس آزادی است. انسان به سبب نسبت خاصی که با هستی دارد می‌تواند از سطح موجودات به سوی خود وجود فرا رود و خود را از روزمرگی و موجود‌بینی آزاد سازد. به نظر ‌هایدگر، کانت به این حقیقت که ذات آدمی‌ در استعلایی‌بودن و فرا‌روی اوست، گرچه شاید به نحوی مبهم، متفطن‌ گردیده و آن...

full text

وجه اومانیستی فلسفه هگل

هگل از فلاسفه بزرگ دوران روشنگری است که اصول تفکر وی در جهت تحکیم مبانی و پایه های تمدن جدید غربی بوده و در باطن خود اومانیستی است وجه اومانیستی فلسفه هگل را می توان در دو اصل زیر خلاصه نمود 1- اصالت سوژه که بنیاد فلسفه هگل بر آن استوار بوده و در پی مطلق کردن انسان است 2- مرگ (غیبت) خدا در کل فلسفه هگل دو چند سخن از خداست اما خدا غایب است یعنی وقتی به ایده مطلق می رسیم خدا را بشری کردیم و خ...

full text

مرگ‌اندیشی و معنای زندگی در هایدگر

مرگ‌اندیشی در نگاه هایدگر و تأثیر آن بر معنای زندگی ناشی از رابطۀ انسان با هستی و هستی معطوف به مرگ اوست. هایدگر مرگ‌اندیشی را مختص دازاین اصیل دانسته و زندگی اصیل را معنادار می‌داند. او اندیشۀ مرگ را نیرویی برای گسست از پوچی روزمرگی و معناداری زندگی به‌شمار می‌آورد. در مواجهۀ با نیستی و تکاپو در میدان مرگ‌آگاهی دازاین قادر به کسب بصیرت نسبت به واقعیت جهان، آزادی و اصالت بخشیدن به زندگی خود و ب...

full text

فلسفه ی طبیعتِ هگل

طبیعیات بخش مهمی از اندیش ه ی فلسفی است . کوشش شده است با درآمدی کوتاه به دوران باستان،نوزایی، روشنگری و ایده باوری به فلسفه ی طبیعت هگل پرداخته شود . راه ورود به فلسف ه ی طبیعتِ هگلبازخوانی و بررسی ایده باوران بزرگ آ لمان همچون کانت، فیشته و، به ویژه، شلینگ است؛ نزدِ هگل،بخش های فلسفه ی طبیعت عبارت اند از : ( 1) مکانیک: طبیعت در شکلِ انتزاعی، ساده و مبه م ترین صورتِ”ایده“ لحاظ می شود . بنابراین مک...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 17  issue 65

pages  79- 93

publication date 2016-05-21

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023